سلام خدمت دوستان من که از دیروز گیج شدم اصلا سایت بی روح شده نمیدانم چکار کنم؟ شما را نمیدانم، آقای عزیزی لطف کنید به روال فبل برگردانید شاید مسول باشید ولی محض بالا بردن شخصیت خویش سلیقه ای برخورد نکنید .نظر دوستان را نیز بپرسید چیزی از ارزشهایتان کم نمیشود. انتقاد پذیر باشید و سعی نکنید خلاف جهت ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۵/۱۰ - ۱۳:۵۶ ( 20 نظر , 104 بازدید )

زندگی در گذر است ،اما تا کی؟ کوزه پرگشت و دنیا میگذرد ،اما تا کی؟...
تاریخ درج: ۹۳/۰۵/۰۳ - ۱۹:۳۹ ( 41 نظر , 113 بازدید )

دلم از آب می ترسید بخاطرت دل به دریا زدم............
تاریخ درج: ۹۳/۰۵/۰۱ - ۰۶:۰۲ ( 19 نظر , 83 بازدید )

ساقی بده پیمانه ای ،زآن می که بی خویشم کند بر حسن شورانگیز تو،عاشق تر از پیشم کند زآن می که در شبهای غم،بارد فروغ صبحدم غافل کند از بیش و کم،فارغ ز تشویشم کند نور سحرگاهی دهد،فیضی که میخواهی دهد با مسکنت شاهی دهد،سلطان درویشم کند سوزد مرا ،سازد مرا،در آتش اندازد مرا وز من رها سازد مرا،بیگانه ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۴/۲۷ - ۱۷:۰۰ ( 70 نظر , 213 بازدید )

ما گل به خار و،لعل به خارا گذاشتیم گوهر به تلخ روئی دریا گذاشتیم آتش زدیم بر تر و خشک امید و بیم خرمن به برق و،خانه به یغما گذاشتیم دنیا شکار هر که شد،آنکس شکار اوست این صید پای بسته به صحرا گذاشتیم آنجا که طی مرحله ی بی نشانی ست اول قدم به منزل عنقا گذاشتیم کان یافتیم و،دخل به خرجش وفا نکرد...
تاریخ درج: ۹۳/۰۴/۲۶ - ۱۵:۱۶ ( 34 نظر , 66 بازدید )

در آن نفس که بمیرم،در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان،که خاک کوی تو باشم به وقت صبح قیامت ،که سر ز خاک برآرم به گفتگوی تو خیزم،به جستجوی تو باشم به مجمعی که در آیند شاهدان دو عالم نظر به سوی تو دارم،غلام روی تو باشم به خوابگاه عدم،گر هزار سال بخسبم ز خواب عاقبت آگه،به بوی و روی تو باشم حدیث ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۴/۲۵ - ۱۴:۰۱ ( 36 نظر , 67 بازدید )

ای تهی از ذوق و،شوق و،سوز و درد میشناسی عصر ما،با ما چه کرد؟ عصر ما،ما را _ز ما بیگانه کرد از جمال مصطفی ،بیگانه کرد سوز او،تا از میان سینه رفت جوهر آیینه،از آیینه رفت باطن این عصر را ،نشناختی داد اول،خویش را در باختی نغمه داری در گلو،ای بی خبر جنس خود بشناس و،با زاغان مپر اندرون تست،سیل ب...
تاریخ درج: ۹۳/۰۴/۲۲ - ۱۴:۵۴ ( 30 نظر , 92 بازدید )

ما کار خویش را ،به خدا وا گذاشتیم در دل به غیر تخم توکل،نکاشتیم چشم امید ماست،به لطف خدا و بس و زغیر او،امید و تمنا نداشتیم از خیر و شر و نیک و بد،آنچه به ما رسید بر جان قبول کرده و،گردن گذاشتیم بر آستان حق،سر تسلیم سوده ایم بر لوح جان،نه جز خط تمکین نگاشتیم دارالامان خیر و رضا،جایگاه ماست ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۴/۲۲ - ۱۴:۴۶ ( 19 نظر , 95 بازدید )

این فروغ عالم افروز از رخ رخشان کیست؟ چرخ با این نظم بی چون،تابع فرمان کیست؟ خور بدین تابش،بود مجذوب خورشید دگر آن دگر خورشید،محو چهره ی تابان کیست؟ جمله معلومند و سرگردان و حیران،ذره وار آخرین علت کدام ست و،جهان حیران کیست؟ ما چو گوی اندر خم چوگان گردون بیقرار گوی گردون بیقرار،اندر خم خم چوگ...
تاریخ درج: ۹۳/۰۴/۲۱ - ۲۰:۴۱ ( 9 نظر , 100 بازدید )

ای ز خود غافل،از اسباب جهان دست بشو از ثبات قدم ریگ روان،دست بشو همچو اوراق خزان،پا به رکاب ست حواس از وفاداری اوراق خزان،دست بشو تا به آن کان ملاحت نمکی تازه کنی اول از مائده ی بی نمکان،دست بشو دست اگر از خودی خود؟،نتوانی شستن مشت آبی به کف آر،از دگران دست بشو پیشتر زآنکه بشویند به خون رخسا...
تاریخ درج: ۹۳/۰۴/۲۰ - ۱۷:۱۳ ( 23 نظر , 93 بازدید )